السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ سَیِّدِ الانْبِیاءِ،

سلام بر تو ای دختر آقای پیمبران.

السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ صاحِبِ الْحَوْضِ

سلام بر تو ای دختر صاحب حوض [کوثر]

وَاللِّواءِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ مَنْ عُرِجَ بِهِ الَی

و پرچم (در قیامت). سلام بر تو ای دختر کسی که به

السَّماءِ، وَوُصِلَ الی مَقامِ قابِ قَوْسَیْنِ اوْ

آسمان برده شد و به بالاترین مقام قرب الهی

ادْنی، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ نَبِیِّ الْهُدی وَسَیِّدِ

رسید. سلام بر تو ای دختر پیامبر هدایت و آقای

الْوَری، وَمُنْقِذِ الْعِبادِ مِنَ الرَّدی، السَّلامُ

مردمان و نجات دهنده بندگان از نابودی. سلام

وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ اللَّهِ

و برکات الهی بر تو. سلام بر تو ای دختر بهترین خلق خدا

وَسَیِّدِ خَلْقِه، وَاوَّلِ الْعَدَدِ قَبْلَ ایجادِ ارْضِه

و سرور آفریده های الهی و نخستین مخلوق خداوند پیش از ایجاد زمین

وَسَماواتِه، وَآخِرِ الْابَدِ بَعْدَ فَناءِ الدُّنْیا

و آسمانهایش و آخرین بازمانده پس از نابودی دنیا

وَاهْلِها، الَّذی رُوحُهُ نُسْخَهُ اللّاهُوتِ،

و موجودات آن؛ کسی که روحش نسخه لاهوت

وَصُورَتُهُ نُسْخَهُ الْمُلْکِ وَالْمَلَکُوتِ، وَقَلْبُهُ

و صورتش نسخه ملک و ملکوت و قلبش

خَزانَهُ الْحَیِّ الَّذی لایَمُوتُ، وَرَحْمَهُ اللَّهِ

گنجینه خدای زنده ای که نمی میرد و رحمت خدا.

وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْمُظَلَّلِ

و برکاتش بر تو باد. سلام بر تو ای دختر آن کس که ابرها

بِالْغَمامِ، سَیِّدِ الْکَوْنَیْنِ وَمَوْلَی الثَّقَلَیْنِ، وَشَفیعِ

بر او سایه می افکندند، آقای هر دو جهان بود و سرور جن و انس و شفیع

الْامَّهِ یَوْمَ الْمَحْشَرِ، وَرَحْمَهُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ،

امّت در روز محشر، و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد.

السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ سَیِّدِ الْاوْصِیاءِ، السَّلامُ

سلام بر تو ای دختر آقای اوصیا. سلام

عَلَیْکِ یا بِنْتَ امامِ الْاتْقِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکِ

بر تو ای دختر پیشوای پرهیزکاران. سلام بر تو

یا بِنْتَ رُکْنِ الْاوْلِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ

ای دختر رکن اولیای الهی. سلام بر تو ای دختر

عِمادِ الْاصْفِیاءِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ

تکیه گاه برگزیدگان. سلام بر تو ای دختر

یَعْسُوبِ الدینِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ امیرِ

پیشوای دین. سلام بر تو ای دختر امیر

المُؤْمِنینَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ سَیِّدِ

مؤمنان. سلام بر تو ای دختر آقای

الْوَصِیینَ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ قائِدِ الْبَرَرَهِ،

اوصیا. سلام بر تو ای دختر پیشرو نیکان.

السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ قامِعِ الْکَفَرَهِ وَالْفَجَرَهِ،

سلام بر تو ای دختر خوار کننده کافران و بدکاران.

السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وارِثِ النَّبِیینَ، السَّلامُ

سلام بر تو ای دختر وارث پیامبران. سلام

عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَلیفَهِ سَیِّدِ المُرْسَلینَ، السَّلامُ

بر تو ای دختر جانشین سرور رسولان. سلام

عَلَیْکِ یا بِنْتَ ضِیاءِ الدینِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا

بر تو ای دختر فروغ دین. سلام بر تو ای

بِنْتَ النَّبَأِ الْعَظیمِ عَلَی الْیَقینِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا

دختر خبر دهنده از خبر بزرگ و قطعی قیامت. سلام بر تو ای

بِنْتَ مَنْ حِسابُ الناسِ عَلَیْهِ، وَالْکَوْثَرُ فی

دختر کسی که رسیدگی به حساب مردم در قیامت با او است و حوض کوثر

یَدَیْهِ، وَالنَّصُّ یَوْمَ الْغَدیرِ عَلَیْهِ وَرَحْمَهُ اللَّهِ

در اختیار او است و حدیث صریح روز غدیر درباره او است و رحمت خدا

وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ مَنْ قادَ

و برکاتش بر تو باد. سلام برتو ای دختر کسی (حضرت فاطمه علیها السلام) که می کشید

زَمامَ ناقَتِها جِبْرائیلُ وَشارَکَها فی

مهار ناقه اش را جبرئیل و شرکت داشت

مُصابِها اسْرافیلُ، وَغَضِبَ بَسَبَبِهَا الرَّبُ

در غم و مصیبتهایش اسرافیل و خشم کرد به خاطر او پروردگار

الْجَلیلُ، وَبَکی لِمُصابِها ابْراهیمُ الْخَلیلُ،

بزرگوار و گریستند در مصیبتهایش ابراهیم خلیل

وَنُوحٌ وَمُوسَی الْکَلیمُ فی کَرْبَلاءِ الْحُسَیْنِ

و نوح و موسای کلیم؛ (در کربلای حسین

الشَّهیدِ الْغَریبِ وَرَحْمَهُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ

شهید و غریب) و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد. سلام

عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْبُدُورِ السَّواطِعِ، السَّلامُ عَلَیْکِ

بر تو ای دخت ماهای درخشان، سلام بر تو

یا بِنْتَ الشُّمُوسِ الطَّوالِعِ وَرَحْمَهُ اللَّهِ

ای دختر خورشیدهای فروزان و رحمت خدا

وَبَرَکاتُهُ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ زَمْزَمَ وَصَفا،

و برکاتش بر تو باد. سلام بر تو ای دختر زمزم و صفا.

السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ مَکَّهَ وَمِنی، السَّلامُ

سلام بر تو ای دختر مکه و منا. سلام

عَلَیْکِ یا بِنْتَ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُراقِ فِی

بر تو ای دختر آن کس که (در شب معراج) در آسمان بر براق سوار

الْهَواءِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّکوهَ

کرده شد. سلام بر تو ای دختر کسی که زکات را

بِاطْرافِ الرِّداءِ وَبَذَلَهُ عَلَی الْفُقَراءِ، السَّلامُ

به اطراف ردای خویش حمل کرد و بر فقرا بخشید. سلام

عَلَیْکِ یا بِنْتَ مَنْ اسْرِیَ بِه مِنَ المَسْجِدِ

بر تو ای دختر کسی که از مسجدالحرام به مسجد اقصی

الْحَرامِ الَی الْمَسْجِدِ الْاقْصی، السَّلامُ عَلَیْکِ

[شبانه] سیر داده شد. سلام بر تو

یا بِنْتَ مَنْ ضَرَبَ بِالسَّیْفَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا

ای دختر کسی که با دو شمشیر زد. [جنگ کرد.]

سلام بر تو ای

بِنْتَ مَنْ صَلّی قِبْلَتَیْنِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ

دختر کسی که بر دو قبله نماز کرد. سلام بر تو ای دختر

مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفی، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ عَلِیٍ

محمد مصطفی. سلام بر تو ای دختر علی

الْمُرْتَضی، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَهَ

مرتضی. سلام بر تو ای دختر فاطمه

الزَّهْراءِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَهَ

زهرا. سلام بر تو ای دختر خدیجه

الْکُبْری، السَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلی جَدِّکِ مُحَمَّدٍ

کبری. سلام بر تو و بر جدت محمد

الْمُخْتارِ، السَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلی ابیکِ حَیْدَرٍ

برگزیده الهی. سلام بر تو و بر پدرت حیدر

الْکَرَّارِ، السَّلامُ عَلَیْکِ وَعَلَی الساداتِ

کرّار. سلام بر تو و بر آقایان

الْاطْهارِ الْاخْیارِ، وَهُمْ حُجَجُ اللَّهِ عَلَی

پاکیزه برگزیده و آنان حجتهای خدا بر همه

الْاقْطارِ، وَساداتُ الْارْضِ وَالسَّماءِ مِنْ وُلْدِ

جهانیان هستند و آقایان زمین و آسمان از نسل

اخیکِ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ الْعَطْشانِ الظَّمْئانِ

برادرت حسین شهید، تشنه عطشان،

وَهُوَ ابُو التِّسْعَهِ الْاطْهارِ، وَهُمْ حُجَجُ اللَّهِ فِی

هم او که پدر نُه امام پاکیزه است و آنها حجتهای خدا در

الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ وَالْارْضِ وَالسَّماءِ، الَّذینَ

شرق و غرب و زمین و آسمانند؛ آنان که

حُبُّهُمْ فَرْضٌ عَلی اعْناقِ کُلِّ الْخَلائِقِ

دوستی شان بر گردن همه خلایق

الْمَخْلُوقینَ لِخالِقِ الْقادِرِ السُّبْحان، السَّلامُ

آفریده از طرف خدای قادر سبحان فرض و واجب است. سلام

عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلیِّ اللَّهِ الْاعْظَمِ، السَّلامُ عَلَیْکِ

بر تو ای دختر ولیِّ اعظم خدا. سلام بر تو

یا اخْتَ وَلیِّ اللَّهِ المُعَظَّمِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا

ای خواهر ولیِّ بزرگوار خدا. سلام بر تو ای

عَمَّهَ وَلیِّ اللَّهِ الْمُکَرَّمِ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا امَ

عمه ولیِّ گرامی خدا. سلام بر تو ای مادر

الْمَصائِبِ یا زَیْنَبُ وَرَحْمَهُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ،

همه مصیبتها ای زینب و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد.

السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا الصِّدیقَهُ الْمَرْضِیَّهُ، السَّلامُ

سلام بر تو ای بانوی راستگوی پسندیده. سلام

عَلَیْکِ ایَّتُهَا الْفاضِلَهُ الرَّشیدَهُ، السَّلامُ عَلَیْکِ

بر تو ای بانوی فاضل و رشید. سلام بر تو

ایَّتُهَا الْکامِلَهُ الْعالِمَهُ الْعامِلَهُ، السَّلامُ عَلَیْکِ

ای بانوی کامل دانشمند عمل کننده. سلام بر تو

ایَّتُهَا الْکَریمَهُ النَّبیلَهُ، السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا التَّقِیَّهُ

ای بانوی گرامی بزرگوار. سلام بر تو ای بانوی با تقوای

النَّقِیَّهُ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ اظْهَرَتْ مَحَبَّتَها

پاکیزه. سلام بر تو ای کسی که آشکار کرد دوستی اش را

لِلْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ فی مَوارِدَ عَدیدَهٍ، وَتَحَمَّلَتِ

برای حسین مظلوم در جاهای بسیار و تحمل کرد

الْمَصائِبَ المُحْرِقَهِ لِلْقُلُوبِ مَعَ تَحَمُّلاتٍ

مصیبتهای جانسوزی را در راه آن حضرت با سختیهای

شَدیدَهٍ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ حَفِظَتِ الْامامَ

بسیار. سلام بر تو ای کسی که حفظ کردی امام زین العابدین علیه السلام

فی یَوْمِ عاشُوراءَ فی الْقَتْلی، وَبَذَلَتْ نَفْسَها

را در روز عاشورا در میان کشتگان و فداکاری کردی

فی نَجاهِ زَیْنِ الْعابِدینَ مِنْ مَجْلِسِ اشْقَی

در راه نجات او در مجلس بدبخت ترین

الْاشْقِیاءِ، وَنَطَقَتْ کَنُطْقِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلامُ

تیره بختان و سخنرانی کردی همانند علی علیه السلام

فی سِکَکِ الْکُوفَهِ وَحَوْلُها کَثیرٌ مِنَ الْاعْداءِ،

در کوچه های کوفه در حالی که دشمنان بسیاری اطرافت را گرفته بودند.

السَّلامُ عَلَیْکِ یا تالِیَ الْمَعْصُومِ، السَّلامُ

سلام بر تو ای همردیف معصوم. سلام

عَلَیْکِ یا مُمْتَحَنَهُ فی تَحَمُّلِ الْمَصائِبِ

بر تو ای آزمایش شده در تحمّل سختیها و گرفتاری ها،

کَالْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ وَرَحْمَهُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ،

همانند حسین مظلوم و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد.

السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا الْبَعیدَهُ مِنَ الْاوْطانِ،

سلام بر تو ای دور مانده از وطن.

السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا الْاسیرَهُ فِی الْبُلْدانِ،

سلام بر تو ای بانوی اسیر و آواره شهرها.

السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا الْمُتَحَیِّزَهُ فی خَرابَهِ الشامِ،

سلام بر تو ای بانوی خرابه نشین شام.

السَّلامُ عَلَیْکِ ایَّتُهَا الْمُتَحَیِّرَهُ فی وُقُوفِکِ عَلی

سلام بر تو ای بانویی که به هنگام توقف

جَسَدِ سَیِّدِ الشُّهَداءِ، وَخاطَبْتِ جَدَّکِ رَسُولَ

بر سر جسد سیدالشهدا، باحالت تحیّر مخاطب ساختی جدّت رسول خدا صلی الله علیه و آله

اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِه بِهذَا النِّداءِ: صَلّی

را به این ندا و گفتی: درود فرستند

عَلَیْکَ مَلائِکَهُ  السَّماءِ، هذا حُسَیْنٌ بِالْعَراءِ،

بر تو فرشتگان آسمان، این حسین تو است

مَسْلُوبُ الْعِمامَهِ وَالرِّداءِ، مُقَطَّعُ الْاعْضاءِ،

در بیابان که عمامه و ردایش را برده اند و اعضایش را قطعه قطعه کرده اند

وَبَناتُکَ سَبایا، وَالَی اللَّهِ الْمُشْتَکی، وَقُلْتِ:

و دخترانت را به اسارت گرفته اند، و به درگاه خدا شکایت می کنم،

یا مُحَمَّدُ هذا حُسَیْنٌ، تُسْفی عَلَیْهِ ریحُ

ای محمد این حسین است که باد صبا بر او می وزد

الصَّبا، مَجْذُوذُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفا، قَتیلُ اوْلادِ

و سرش را از پشت بریده اند، کشته شده بدست

الْبَغایا، وا حُزْناهُ عَلَیْکَ یا ابا عَبْدِاللَّهِ،

زنازادگان! چه بزرگ است غم اندوه بر تو، ای ابا عبداللَّه.

السَّلامُ عَلی مَنْ تَهَیَّجَ قَلْبُها (۱) لِلْحُسَیْنِ

سلام بر بانویی که دلش از جای کنده شد برای حسین

الْمَظْلُومِ الْعُرْیانِ، الْمَطْرُوحِ عَلَی الثَّری،

مظلوم که باتنی برهنه بر خاک افتاده.

وَقالَتْ بِصَوْتٍ حَزینٍ: بِابی مَنْ نَفْسی لَهُ

و (در آن حال) با صدایی غمگین گفت: پدرم به فدای کسی که جانم به

الْفِداءُ، بِابِی الْمَهْمُومُ حَتَّی قَضی، بِابِی

قربانش، پدرم به قربان آن که با دلی پر اندوه از دنیا رفت، پدرم

الْعَطْشانُ حَتَّی مَضی، بِابی مَنْ شَیْبَتُهُ 

فدای کسی که لب تشنه شهید شد پدرم به قربان کسی از محاسنش

تَقْطُرُ بِالدِّماءِ، السَّلامُ عَلی مَنْ بَکَتْ عَلی

خون می چکید. سلام بر کسی که گریست بر بدن

جَسَدِ اخیها بَیْنَ الْقَتْلی، حَتّی بَکی

برادرش در میان کشتگان تا آنجا که از گریه او هر

لِبُکائِها کُلُّ عَدُوٍّ وَصَدیقٍ، السَّلامُ عَلی

دشمن و دوستی گریست سلام بر کسی

مَنْ تَکَفَّلَتْ وَاجْتَمَعَتْ فی عَصْرِ

که سر پرستی کرد و گرد آورد در عصر

عاشُوراءَ بِبَناتِ رَسُولِ اللَّهِ وَاطْفالِ

عاشورا دخترانِ رسول خدا و کودکان

الْحُسَیْنِ، وَقامَتْ لَهَا الْقِیامَهُ فی شَهادَهِ

حسین علیه السلام را و قیامت برای او برپا شد در شهادت

الطِّفْلَیْنِ الْغَریبَیْنِ الْمَظْلُومَیْنِ، السَّلامُ عَلی مَنْ

دو طفل غریب و مظلوم (امام حسین علیه السلام). سلام بر کسی


لَمْ تَنَمْ عَیْنُها لِاجْلِ حِراسَهِ آلِ رَسُولِ اللَّهِ فی

که چشمش به خواب نرفت، به خاطر نگهبانی از خاندان رسول خدا

طَفِّ نَیْنَواءَ، وَصارَتْ اسیراً بِیَدِ الْاعْداءِ،

در سرزمین طفّ (نینوا) و به دست دشمنان اسیر

السَّلامُ عَلی مَنْ رَکِبَتْ بَعیراً بِغَیْرِ وَطاءِ،

گردید. سلام بر بانویی که بر شتر بی جهاز سوار

وَنادَتْ اخاها ابَا الْفضْلِ بِهذَا النِّداءِ: اخی ابَا

گشت و برادرش ابوالفضل را اینگونه ندا کرد:

الْفضْلِ! انْتَ الَّذی ارْکَبْتَنی اذا ارَدْتُ الْخُرُوجَ

برادرم! ابوالفضل، تو بودی که مرا سوار می کردی وقتی می خواستم

مِنَ الْمَدینَهِ، السَّلامُ عَلی مَنْ خَطَبَتْ فی

از مدینه بیرون روم. سلام بر کسی که سخنرانی

مَیْدانِ الْکُوفَهِ بِخُطْبَهٍ نافِعَهٍ حَتَّی سَکَنَتِ

کرد در میدان شهر کوفه؛ سخنرانی سودمندی که آرام شد

الْاصْواتُ مِنْ کُلِّ ناحِیَهٍ، السَّلامُ عَلی مَنِ

صداها از هر سو. سلام بر کسی که

احْتَجَّتْ فی مَجْلِسِ ابْنِ زِیادٍ بِاحْتِجاجاتٍ

در مجلس پسر زیاد استدلال کرد با دلائل

واضِحَهٍ، وَقالَتْ فی جَوابِه بِبَیِّناتٍ صادِقَهٍ،

آشکار وگفته های او را با دلیلهای روشن و درست پاسخ داد،

اذْ قالَ ابْنُ زِیادٍ لِزَیْنَبَ سَلامُ اللَّهِ عَلَیْها کَیْفَ

آنگاه که پسر زیاد به زینب علیها السلام گفت: چگونه

رَایْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِاخیکِ الْحُسَیْنِ؟ قالَتْ: ما

دیدی کار خدا را نسبت به برادرت حسین؟ فرمود: ندیدم

رَایْتُ الّا جَمیلًا، السَّلامُ عَلَیْکِ یا اسیرَهً

جز زیبایی. سلام بر تو ای بانوی اسیر

بِایْدِی الْاعْداءِ فِی الْفَلَواتِ، وَرَأَیْتِ اهْلَ

به دست دشمنان در بیابانها، کسی که مردم شام را

الشامِ فی حالَهِ الْعَیْشِ وَالسُّرُورِ وَنَشْرِ

در حال خوشحالی و سرور با پرچمهای برافراشته

الرَّایاتِ، السَّلامُ عَلی مَنْ أدخَلُوها فی

مشاهده کردی! سلام بر کسی که وارد کردنداو را در

مَجْلِسِ یَزیدَ مَعَ الأُسَراءِ مِنْ آلِ رَسولِ اللَّهِ

مجلس یزید با اسیرانی از خاندان رسول خدا

وَقالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ

و حضرت علی بن الحسین علیه السلام به یزید فرمود:

لِیَزیدَ: یا یَزیدُ ما ظَنُّکَ بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ

ای یزید! چه گمان داری به رسول خدا صلی اللَّه

عَلَیْهِ وَآلِه لَوْ رَآنا عَلی هذِهِ الْحالَهِ؟ ثُمَ

علیه و آله اگر ما را در این وضعیت ببیند؟ سپس

قالَتْ امُّ الْمَصائِبِ زَیْنَبُ لِیَزیدَ: تَقوُلُ غَیْرَ

زینب مادرِ همه مصیبت ها فرمود: یزید! تو بدون احساس گناه و بی آنکه

مُتَأَثِّمٍ وَلا مُسْتَعْظِمٍ: «لَاهَلُّوا وَاسْتَهَلُّوا فَرَحاً،

آن را بزرگ بشماری می گوئی: کاش اجدادم بودند و با شادی

ثُمَّ قالُوا: یا یَزیدُ لا تَشَلْ» مُنْتَحِیاً عَلی ثَنایا

می گفتند: یزید! دستت درد نکند در حالی که متوجه دندانهای

ابی عَبْدِ اللَّهِ سَیِّدِ شَبابِ اهْلِ الْجَنَّهِ تَنْکِتُها

ابی عبداللَّه علیه السلام سرور جوانان بهشت شده ای و با

بِمِخْصَرَتِکَ، ثُمَّ قالَتْ: وَلَئِنْ جَرَّتْ عَلَیَ

چوب به آنها می زنی: سپس گفت: اگر مصیبتهای روزگار مرا وادار کرد

الدَّواهی مُخاطَبَتُکَ، وَانّی لَاسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ،

با تو سخن بگویم امّا من قدر تو را پست می دانم

وَاسْتَعْظِمُ تَقْریعَکَ وَاسْتَکْثِرُ تَوْبیخَکَ، لکِنَ

و پستی و فرومایگی ترا بزرگ می شمارم و بسیار سرزنش کنم، اما عظمت مصیت

الْعُیُونَ عَبْری وَالصُّدُورَ حَرّی الا فَالْعَجَبُ کُلُ

چشمها را گریان و سینه ها را سوزان کرده است. بسیار

الْعَجَبِ مِنْ اقْدامِکَ عَلی قَتْلِ حِزْبِ اللَّهِ

شگفت انگیز است اقدام تو برای کشتن حزب

النُّجَباءِ بِحِزْبِ الشَّیْطانِ الطُّلَقاءِ، وَلَئِنِ

برگزیده خدا به وسیله حزب شیطان که آزاد شده پیامبر صلی الله علیه و آله بودندواگر چه ما را

اتَّخَذْتَنا مَغْنَماً لَتَجِدُنا وَشیکاً مَغْرَماً، حینَ لا

به غنیمت گرفته ای ولی بزودی ما را خسارتی برای خویش می بینی

تَجِدُ الّا ما قَدَّمَتْ یَداکَ، وَما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ

در روزی که جز به نتیجه عملت نرسی و پروردگارت به ببندگان

لِلْعَبیدِ، فَالَی اللَّهِ الْمُشْتَکی وَعَلَیْهِ الْمُعَوَّلُ فِی

ستم نمی کند. پس شکایت بدرگاه او است، و بر اوست اعتماد

الشِّدَّهِ وَالرَّخاءِ، فَکِدْ کَیْدَکَ، وَاسْعَ سَعْیَکَ،

در حال سختی و آسودگی، پس تمام مکرت را بکار بر و همه سعیت را بکن

وَناصِبْ جَهْدَکَ، فَوَاللَّهِ لا تَمْحُو ذِکْرَنا، وَلا

وتا می توانی بکوش، به خدا نخواهی توانست یاد ما را از بین ببری و

تُمیتُ وَحْیَنا، وَلا تُدْرِکُ امَدَنا، وَلا تُرَخِّصُ

دین ما را نابود کنی و به روزگار ما پایان دهی، وننگ

عَنْکَ عارَها، وَهَلْ رَاْیُکَ الَّا فَنَداً، وَایامُکَ

این جنایت را از دامنت بزدائی، آیا اندیشه ات جز خطا و روزگارت

الَّا عَدَداً، وَجَمْعُکَ الَّا بَدَداً، یا یَزیدُ! اما

جز اندک ویارانت جز پراکنده نخواهند بود. ای یزید!

سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعالی: «وَلا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ

نشنیده ای فرموده خدای تعالی را: «گمان نبرید

قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ امْواتاً بَلْ احْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ

کشته شدگان در راه خدا مردگانند بلکه زنده اند و نزد او

یُرْزَقُونَ» وَحَسْبُکَ بِاللَّهِ حاکِماً، وَبِمُحَمَّدٍ

روزی می خورند» کافیست خداوند در این باره حکم کند و حضرت محمد

صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِه خَصیماً، وَبِجِبْریلَ ظَهیراً، ثُمَ

صلی اللَّه علیه و آله دشمن تو و جبریل علیه السلام پشتیبان آن حضرت باشد، سپس

قالَتْ: الْحَمْدُ للَّهِ الَّذی خَتَمَ لِاوَّلِنا بِالسَّعادَهِ

فرمود: حمد مخصوص خداوندی است که پایان نخستین فرد ما (پیامبر صلی الله علیه و آله)

وَالْمَغْفِرَهِ، وَلِآخِرِنا بِالشَّهادَهِ وَالرَّحْمَهِ، انَّهُ

را سعادت و آمرزش و سرانجام آخرین فرد ما (امام حسین علیه السلام) را شهادت و رحمت

رَحیمٌ وَدُودٌ، وَ هُوَ حَسْبُنا وَ نِعْمَ الْوَکیلُ، وَ صَلَّی

قرارداد، اوست پروردگار بسیار مهربان و او ما را کفایت می کند و خوب

للَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه وَ اهْلِ بَیْتِهِ الطاهِرینَ

نماینده ای است ودرود و رحمت خدا بر محمد و خاندان و اهل بیت پاکش.

الْائِمَّهِ الْمَعْصُومینَ آمینَ یا رَبَّ الْعالَمینَ.

که همان امامان معصوم اند، پروردگار را دعای ما را مستجاب فرما.